دهنـــشون سرویِِِـــس

سلام..
اصلا حال و حوصله درست و حسابی ندارم..
بااین همه اسرس درس و نمره و تراز و قلم چی و کوفت و زهر مار مدیر و معاون های مدرسه بی در و پیکر اعصاب برامون نزاشتن..
یه سه شنبه رو میرم مدرسه نفهما اینگار فقط منو میبینن....
این سه شبه هم که..
با نهایت احترام برا ای بی شرفا رفتم مدرسه..
رفتم سر صف.همون موقع ورزش داشت شروع میشد...پام رو گزاشته نزاشته معاونمون(که واقعا اینقدر ازش کینه دارم معلوم نی از اه من چه بلایی سرش بیاد) اومد کیفم رو از دوشم اداخت پایین کتاب زبانم که دستم بود رو از دستم کشید پرت کرد پایین و بلند میگه:
_یه خورده ورزش کنی لاغر که نمیشه.یه روزم میای مدرسه عین دانش اموز این مدرسه نیست..
به خدا اینقد بهم برخورد و عصبی شدم تک تک کلماتش رو به ذهنم سپردم..
کلا ادم فوقالعاده کینه ای و جوشی هستم..
یعنی اون لحظه اینقدر بهش فحش دادم..
ای خدا..
منم بهش گفتم :خانم برو تو کلاس بچه ها مستقیم رفتن تو کلاس نیومدن سر صف
به همین برکت قصدم اذیت کردن بچه ای کلاس نبود فقط چون برادر زاده خود این خانم همراه بچه ها بود و فرستادشون تو کلاس و ایشون هم مدرسه نمیومدن این رو گفتم..

اشغـــــــــــــــــال..
این مدیرمون هم اومد تو کلاس خیلی شیک توجیحش کردم که از کلاس 26 نفره هر روز حداقل 10 نفر غیبت داریم واین فقط من نیستم که غیبت میکنم..
بیشعور میگه بعضیا تو چشمن..
ای بابا تو چشم بودن یه سال دوسال سه سال ...بسه دیگه...
اخ یه بلایی من سر شماها بیارم..
اخ چشم همتون رو کور میکنم بی شرفا...مثلا دم از خدا و اسلام و پیامبر میزنینن..
مبارکتون باشه...
پدرتون رو درمیارم..تا یه حایی سکوت...ولی

پی نوشت:چند تا زلزله ی کوچیک تو یه بازه زمانی کوتاه بهتر از یه زلزله داغون بعد از 4 ساله....
ماتتون میکنم..

خدایا خودت کمکم کن..
یاعلی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: من و حالم ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, | 15:54 | پــَــرَنــد |